نیستی و تنهام گذاشتی ......

 

یه بغل خاطره امشب تو رو یادم میاره

دیگه نیستی، بی تو بودن رو بیادم میاره

بوی عطر نفسای گرم و دوست داشتنیتو

هر چی که بوی حضورتو، بیادم میاره

نمی خواستم زود زود دیر بشه با من بودنت

بی تو حتی روزگار هم غم رو یادم میاره

بی تو بودن توی فکرم همیشه یه خونه داشت

اما هیچ وقت ندونستم کی بهار رو میاره!؟!؟

 

آشیانه

بی آشیانم کرده ای                بالم مرا از یاد برد

می پرسد او از من چرا           پرهای من را باد برد؟

 

برای تو ...

آنچه از دیدن روی تو مرا سیرم کرد(!)

بی تفاوت شدن از گرمی دستانت بود

           * * *

برای دیدن رویت چه بر سرم آمد

دریغ این دل بی جان بی ثمر آمد