بی آشیانم کرده ای بالم مرا از یاد برد
می پرسد او از من چرا پرهای من را باد برد؟
سلام خوبی؟زیاد به من نچسبیدراحت گفتم چون اهل تملق گویی نیستم
سلامخوبممرسی که راحتیمنم دوست دارم راحت باشی
سلام.بی تو چون برگ از، شاخه افتادمزرد و سر گردان، در کف بادمگرچه بی برگم، گرچه بی بالم، در هوای تو ،بیقرارمبرگ پائیزم ،بی تو میریزمنوبهارم کن،نوبهارمموفق باشید
سلامزیبا بودو خواندنیبه من هم یر بزنبای
گوی شب را پگاه نیست هر سو سکوت هست سکوتی هراسناک ای کاش تا شیشه دریچه این خانه بشکند سنگی ز دست کودک کوچه رها شود.
سلام
خوبی؟
زیاد به من نچسبید
راحت گفتم چون اهل تملق گویی نیستم
سلام
خوبم
مرسی که راحتی
منم دوست دارم راحت باشی
سلام.
بی تو چون برگ از، شاخه افتادم
زرد و سر گردان، در کف بادم
گرچه بی برگم، گرچه بی بالم،
در هوای تو ،بیقرارم
برگ پائیزم ،بی تو میریزم
نوبهارم کن،نوبهارم
موفق باشید
سلام
زیبا بود
و خواندنی
به من هم یر بزن
بای
گوی شب را پگاه نیست هر سو سکوت هست سکوتی هراسناک ای کاش تا شیشه دریچه این خانه بشکند سنگی ز دست کودک کوچه رها شود.