می دانم آسوده می گذرانی لحظه لحظه هایت را
و هیچ به حال من نمی اندیشی!
خوشی
و این درماندگی مرا نمی بینی!
و من بر این فراغ بالی تو بخل نمی ورزم که خوشی و آسایش تو نهایت آرزوی من است.
و این نه راحتی را بارها از خدا خواستم
اینکه دوستت داشته باشم هرچند ندانی و نخواهی!
آن روزی که زمان مجال بیان این روزها را بدهد
فریاد خواهم زد:
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
هر چند ندانی و نخواهی...
همه ی درد همینه...
باز امشب در اوج آسمانم .....خواستم دمی با شما هم نوا شوم
به قول دوستی عاشقانه ها هیچ گاه کهنه نمی شوند و هر بار انسان از خواندن آن لذت می برد . عاشقانه شما هم بسیار زیبا بود.
سلام ممنون از حظورتون
مرسی از لطفی که دارین.
فریاد سکوت ....
قشنگ بود
آپ کردم
سلام عزیزم
امیدوارم به عشقت برسی
نه مثل من که تو یه حادثه عشقم منو جا گذاشت و رفت به دنیای باقی
این دنیا دنیای بی عاطفه یه..
سلام
مرسی که اومدی!
متاسفم از اینکه مجبوری تنها سپری کنی همه ی لحظه هایی رو که با اون آرزو می کردی!
دنیا خیلی بی رحمه!
سلام
ممنون از لطفتون و پیگیری وبلاگم.
چشم.سعی میکنم زودتر و بهتر آپ کنم.
سلام خوبییییییییییییی؟
خیلی ممنون از لطفتون
عنوان پست شما به نظر من از خود گذشتگی هستش.و خیلی زیباست
بی نظیر بود...
ندیده بودمش...
واقعا پخته بود...
کلمات ناب با احساس ناب...
درود بر روح همیشه مهربانت...
که راحتی جانش را فراهم میاوری به هیچ چشم داشت..
درود بر صدای نرم قلبت که آنقدر آهسته می تپد که او از ضریان قلبت سرشار می شود و هیجانی خوش او را به زندگی بر میگرداند..
وای چه شادباش روزی خواهد بود فریادت...
عشق را فریاد زن
دوست را فریاد زن
محبت را
زندگی را
جاودانگی را
...
که فریاد حق توست!
نوشته خودته؟ از ته دل منم هست.
آه از نهادم بر اومد
ممنون
سلام
مرسی بابت حضورت
آره از خودمه!